کلمه جو
صفحه اصلی

نفتی

فارسی به انگلیسی

oily, pertaining to petroleum, [rare.] oily, produced from petroleum, oil, petro-

[rare.] oily, produced from petroleum


oil, petro-


فرهنگ فارسی

(صفت ) منسوب به نفت: ۱ - مربوط به نفت : مواد نفتی . ۲ - برنگ نفت سیاه تیره . ۳ - آنچه با نفت روشن شود بخاری نفتی چراغ نفتی . ۴ - نفت فروش . ۵ - ( اسم ) قسمی انگور اعلا که در قزوین بعمل آید .

لغت نامه دهخدا

نفتی. [ ن َ ] ( ص نسبی ) منسوب به نفت. مربوط به نفت. رجوع به نفت شود. || نفت فروش. که نفت به مردم فروشد. || وسیله نفت سوز. ابزار گرم کردن و روشن کردن که با نفت کار کند: چراغ نفتی ، بخاری نفتی ، آبگرم کن نفتی. || نفت دار. نفت خیز.
- مناطق نفتی ؛ جاهائی که در آن نفت استخراج کنند.

پیشنهاد کاربران

Oily


کلمات دیگر: