کلمه جو
صفحه اصلی

سریه نخله

دانشنامه عمومی

سریه نخله یا راهزنی نخله به عملیات راهزنی ۸ تا ۱۲ تن از مسلمانان مهاجرین در صدر اسلام گویند که به دستور محمد و تحت فرماندهی عبدالله بن جحش (که بعدها امیرالمؤمنین خوانده شد) و در منطقه نخله در جاده طائف - مکه رویداد. این حادثه به کشته شدن یکی از ۴ محافظ کاروان تجاری مشرکین و اسارت ۲ تن دیگر انجامید.
امر بن الحدرمی. او رهبری کاروان را به عهده داشت.
عثمان بن عبدالله بن المغیره از قبیله مخزوم.
نوفل بن عبدالله بن المغیره (برادر عثمان بن عبدالله).
الحکیم بن قیسان، برده آزاد شده (مولی) از هاشم بن المغیره.
گزارش استاندارد از اولین نبرد بین مهاجرین (مسلمان) و قریش مشرک در طی لشگرکشی به نخله، بر اساس روایت ابن اسحاق است که او به گزارش عروه و نقل قول الزهری و همچنین یزید بن رومان استناد کرده است.
در کاروان قریش چهار نفر به اسامی زیر شرکت داشتند:
به گزارش ابن اسحاق عبدالله بن جحش، متحد بنو عبدالشمس با لشکر کوچکی از ۸ تا ۱۲ نفر از مهاجرین به بیرون فرستاده شد. محمد به او فرمانی به صورت نامهٔ مهر و موم شده داده بود تا اینکه بعد از ۲ روز از خروج از مدینه، نامه را باز کرده و بخواند. در مسیر مقرر شده، نامه را باز کرده و فهمیدند که به آنها دستور داده شده است تا به محل نخله در جاده طائف-مکه بروند و در آنجا به کاروان مکه ای ها شبیخون بزنند. آنها سرانجام در نخله با کاروان مکه ای ها مواجه شدند و با تغییر شکل، تردیدشان را با حاجی نشان دادن خود، برطرف کردند. مسلمانان پس از بدست آوردن موقعیتی مناسب حمله را آغاز کردند. از ۴ محافظ اختصاصی کاروان، عمر بن خضرمی کشته شد و ۲ تن دیگر اسیر شدند، در حالی که نفر چهارمی فرار کرد. با وجود دادن هشدار به دشمن در نتیجهٔ این کار، به نظر نمی رسد گروه مسلمانان مشکلی در برگرداندن کاروان و اسیرها به مدینه داشته باشند. با این وجود برخی تردیدها در گزارش کشتن مکی ها در ماه حرام رجب - ماهی که خونریزی حرام است - بیان شده است. محمد در آغاز غنائم را تقسیم نکرده باقی گذاشت و سهم خمس آن را که به او پیشنهاد شده بود، قبول نکرد، ولی سرانجام یک وحی(۲:۲۱۷/۲۱۴) کار آنها را توجیه کرد. هیئت نمایندگان مکی به مدینه آمدند تا برای توافق برای پرداخت فدیه اسیران، آنها را آزاد کنند و محمد با پرداخت ۱۶۰۰ درهم برای هر یک بعد از برگشت سالم ۲ تن از مسلمانانی که از بقیه گروه جامانده بودند، موافقت کرد.


کلمات دیگر: