کلمه جو
صفحه اصلی

وراء

عربی به فارسی

عقب , پشت سر , باقي کار , باقي دار , عقب مانده , داراي پس افت , عقب تراز , بعداز , ديرتراز , پشتيبان , اتکاء , کپل , نشيمن گاه


فرهنگ معین

(وَ ) [ ع . ] (ق . ) عقب ، پس ، پشت .

لغت نامه دهخدا

وراء. [ وَ ] ( ع اِ )فرزند فرزند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ولد ولد.( از اقرب الموارد ). فرزندزاده. خلف. ( ناظم الاطباء ):هذا ابنی من الوراء؛ ای ابن ابنی. ( مهذب الاسماء ).

وراء. [ وَ ءَ / ءُ / ءِ ] ( ع اِ ) مبنی و مثلثةالاَّخر، جلو. پیش. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). قدام. ( از ناظم الاطباء ) || سپس. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). پس. ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن ).از اضداد است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مصغر آن وُرَیِّئَة. ( منتهی الارب ). وراء مهموز است نه معتل به خلاف جوهری و گروهی که آن را معتل دانند. وراء از اضداد است و مذکر و مؤنث آید و تصغیر آن وُرَیئَة است. و در مصباح آمده که بیشتر موارد استعمال وراء در مواقیت روز و شب است زیرا در هر دو معنی [ پیش و پس ] به کار رود و استعمال وراء در اماکن بنابر این تأویل نیز جایز است و از موارد همین نحوه استعمال است قول فقهاء درباره نمازگزار «قاعداً و یرکع بحیث تحاذی جبهته ماوراء رکبته ای قدامها» و قول خدای تعالی : و من ورائه عذاب غلیظ.( قرآن 17/14 )؛ ای بین یدیه. ( اقرب الموارد ). وراء در اول به یک معنی بود یعنی آنچه پوشیده باشد از پس بوده باشد یا از پیش و بعد از آن به معنای پس و پیش استعمال کرده اند. || خلف. پشت. پشت سر. ( یادداشت مؤلف ). وراءانسان پشت سر انسان است و گاهی به معنی جلو رو آید واین کلمه ظرف مکان است. ( المنجد ). || سوی. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) ( ناظم الاطباء ). جز. بجز. و غیره. ( غیات اللغات ) : و من ابتغی وراء ذلک. ( قرآن 31/70 )؛ ای سوی ذلک. ( از اقرب الموارد ).
ای قناعت توانگرم گردان
که ورای تو هیچ نعمت نیست.
سعدی.

وراء. [ وَ ] (ع اِ)فرزند فرزند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ولد ولد.(از اقرب الموارد). فرزندزاده . خلف . (ناظم الاطباء):هذا ابنی من الوراء؛ ای ابن ابنی . (مهذب الاسماء).


وراء. [ وَ ءَ / ءُ / ءِ ] (ع اِ) مبنی و مثلثةالاَّخر، جلو. پیش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قدام . (از ناظم الاطباء) || سپس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). پس . (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ).از اضداد است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مصغر آن وُرَیِّئَة. (منتهی الارب ). وراء مهموز است نه معتل به خلاف جوهری و گروهی که آن را معتل دانند. وراء از اضداد است و مذکر و مؤنث آید و تصغیر آن وُرَیئَة است . و در مصباح آمده که بیشتر موارد استعمال وراء در مواقیت روز و شب است زیرا در هر دو معنی [ پیش و پس ] به کار رود و استعمال وراء در اماکن بنابر این تأویل نیز جایز است و از موارد همین نحوه ٔ استعمال است قول فقهاء درباره ٔ نمازگزار «قاعداً و یرکع بحیث تحاذی جبهته ماوراء رکبته ای قدامها» و قول خدای تعالی : و من ورائه عذاب غلیظ.(قرآن 17/14)؛ ای بین یدیه . (اقرب الموارد). وراء در اول به یک معنی بود یعنی آنچه پوشیده باشد از پس بوده باشد یا از پیش و بعد از آن به معنای پس و پیش استعمال کرده اند. || خلف . پشت . پشت سر. (یادداشت مؤلف ). وراءانسان پشت سر انسان است و گاهی به معنی جلو رو آید واین کلمه ظرف مکان است . (المنجد). || سوی . (اقرب الموارد) (المنجد) (ناظم الاطباء). جز. بجز. و غیره . (غیات اللغات ) : و من ابتغی وراء ذلک . (قرآن 31/70)؛ ای سوی ذلک . (از اقرب الموارد).
ای قناعت توانگرم گردان
که ورای تو هیچ نعمت نیست .

سعدی .



دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی :
ریشه کلمه:
وری (۳۲ بار)

کلمه «وَراء» از مادّه «وَرَیْ» گر چه به معنای پشت سر است (در برابر أَمام) ولی در این گونه موارد به معنای نتیجه و عاقبت کار می آید، همان گونه که در تعبیرات فارسی نیز زیاد در این معنا به کار می رود، مثلاً می گوئیم: اگر فلان غذا را بخوری، پشت سر آن بیماری و مرض است و یا اگر با فلان کس رفاقت کنی، به دنبال آن بدبختی و پشیمانی است، یعنی نتیجه و معلول آن، چنین است.
کلمه «وَراء» (پشت سر) مسلماً در سوره «کهف» جنبه مکانی ندارد بلکه کنایه از این است که: آنها بدون این که توجّه داشته باشند، گرفتار چنگال چنین ظالمی می شدند، و از آنجا که انسان حوادث پشت سر خود را نمی بیند، این تعبیر در اینجا به کار رفته است.
«وَراء» به معنای پشت سر، در سوره «جاثیه» با این که دوزخ جلو آنها قرار دارد، و در آینده به آن می رسند، ممکن است از این نظر باشد که آنها اقبال به دنیا کرده، و آخرت و عذاب الهی را نادیده گرفته و پشت سر انداخته اند، و این تعبیر معمول است که انسان به هر چیزی بی اعتنایی کند، می گویند: آن را پشت سر انداخته، قرآن مجید می گوید:إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقِیلاً «آنها زندگی زودگذر دنیا را دوست دارند، در حالی که روز سختی را پشت سر خود رها می کنند»!
جمعی از مفسران نیز گفته اند کلمه «وَراء» از مادّه «موارات» به هر چیزی اطلاق می شود که از انسان پوشیده باشد، هم به پشت سر گفته می شود و هم به پیش رو، آنجا که دور باشد و پنهان، و به این ترتیب کلمه «وَراء» مفهوم جامعی دارد که به دو مصداق متضاد اطلاق می شود.
این تفسیر نیز بعید به نظر نمی رسد، که بگوئیم: تعبیر به «وَراء» اشاره به مسأله علت و معلول است، فی المثل می گوئیم: اگر فلان غذای ناباب را بخوری پشت سر آن بیماری است، یعنی خوردن غذا علت آن بیماری می باشد، در اینجا نیز اعمال آنها عامل و سبب «عذاب مهین» دوزخ است.

جدول کلمات

عقب , پس , پشت

پیشنهاد کاربران

فراسو

بالا مترادف فوق

خرج


کلمات دیگر: