to be disposed of, to pass off
برگذار شدن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
پایان یافتن ختم شدن .
لغت نامه دهخدا
برگذار شدن. [ ب َ گ ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پایان یافتن. ختم شدن. انجام یافتن. بانجام رسیدن.( یادداشت دهخدا ): پس از برگذار شدن مراسم حج. پس ازبرگذار شدن مراسم جشن. و رجوع به برگزار شدن شود.
کلمات دیگر: