کلمه جو
صفحه اصلی

اجتناب کردن


برابر پارسی : دوری جستن، پرهیز

فارسی به انگلیسی

avoid, eschew, evade, refrain, shun, abstain

abstain, avoid, eschew, evade, refrain, shun


فارسی به عربی

تجنب , ترخیص

مترادف و متضاد

pass (فعل)
قبول کردن، قبول شدن، تصویب کردن، رخ دادن، گذراندن، اجتناب کردن، رد کردن، سپری شدن، گذشتن، رد شدن، سرامدن، عبور کردن، تمام شدن، سبقت گرفتن از، مرور کردن، عقب گذاشتن، پاس دادن، تصویب شدن، رایج شدن، وفات کردن

avoid (فعل)
اجتناب کردن، دوری کردن از، طفره رفتن، طفره رفتن از، حذر کردن از، احتراز کردن، الغاء کردن، عدول کردن

eschew (فعل)
اجتناب کردن، خودداری کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پرهیز کردن دوری کردن .

پیشنهاد کاربران

کناره جستن از . . . . . . . . . . . . .

Off keep

steer clear ( of somebody/something )


کلمات دیگر: