کلمه جو
صفحه اصلی

باب کردن


مترادف باب کردن : متداول کردن، رایج کردن، رواج دادن

متضاد باب کردن : منسوخ کردن

فارسی به انگلیسی

introduce, popularize, resurrect

فارسی به عربی

قدم

مترادف و متضاد

introduce (فعل)
اشنا کردن، نشان دادن، معرفی کردن، مرسوم کردن، باب کردن

متداول کردن، رایج کردن، رواج دادن ≠ منسوخ کردن


فرهنگ فارسی

مرسوم کردن

لغت نامه دهخدا

باب کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مرسوم کردن. مد کردن. روائی دادن.رایج کردن. متداول کردن. تبویب. رجوع به باب شود.


کلمات دیگر: