کلمه جو
صفحه اصلی

تجاهل کردن

فارسی به انگلیسی

connive

فارسی به عربی

احمل , ومضة

مترادف و متضاد

evade (فعل)
طفره رفتن، تجاهل کردن، طفره زدن، از سر باز کردن، طفره زدن از، گریز زدن از

blink (فعل)
چشمک زدن، سوسو زدن، تجاهل کردن

connive (فعل)
تجاهل کردن، اغماض کردن، چشم پوشی کردن

ignore (فعل)
رد کردن، تجاهل کردن، چشم پوشیدن، نادیده پنداشتن، بی اساس دانستن، برسمیت نشناختن، محل نگذاشتن

فرهنگ فارسی

تجاهل خود را بنادانی زدن .

لغت نامه دهخدا

تجاهل کردن. [ ت َ هَُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تجاهل. خود را بنادانی زدن. رجوع به تجاهل شود.

پیشنهاد کاربران

خود را به کوچه ٔ علی چپ زدن ؛ در تداول عامه برای جلب نفعی یا احتراز از زیانی تجاهل کردن. نمودن که از موضوع بکلی بی خبر است.


کلمات دیگر: