کلمه جو
صفحه اصلی

پرپر زدن

فارسی به انگلیسی

flutter

فارسی به عربی

رجفة

مترادف و متضاد

flutter (فعل)
بال بال زدن، لرزیدن، پرپرزدن، در اهتزاز بودن، سراسیمه بودن، لرزاندن

flicker (فعل)
سوسو زدن، لرزیدن، پرپرزدن، در اهتزاز بودن

flitter (فعل)
پرپرزدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- بهم کوفتن مرغ بالهای خود را بسرعت ( مخصوصا پس ازذبح ). ۲- مردن جوانی ناگهان و بدون کسالت مزمن .

لغت نامه دهخدا

پرپر زدن. [ پ َپ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول زنان ، مردن ِ جوان بی سابقه بیماری یا با بیماری کوتاه. پر و بال زدن.

پیشنهاد کاربران

دلم بنا کرد یه پرپر زدن


کلمات دیگر: