کلمه جو
صفحه اصلی

تجربی


مترادف تجربی : آزمایشی، اختباری، مبتنی بر تجربه

برابر پارسی : کارآزمایی، آزمونی

فارسی به انگلیسی

experimental, empiric, a posteriori, empirical, experiential, practical, tentative, empiric(al)

experimental, empiric(al)


a posteriori, empirical, experiential, experimental, practical, tentative


فارسی به عربی

تجریبی

مترادف و متضاد

empiric (صفت)
تجربی، مبتنی بر تجربه، ازمایشی، غیر علمی

experimental (صفت)
تجربی، ازمایشی

empirical (صفت)
تجربی، مبتنی بر تجربه، ازمایشی، غیر علمی

experiential (صفت)
تجربی

tentative (صفت)
تجربی، ازمایشی، امتحانی

آزمایشی، اختباری


مبتنی بر تجربه


۱. آزمایشی، اختباری
۲. مبتنی بر تجربه


فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به تجربه آزمایشی .

لغت نامه دهخدا

تجربی. [ ت َ رِ / رُ ] ( ص نسبی ) آزمایشی. منسوب به تجربه. رجوع به تجربه شود. || ( اصطلاح فلسفه ) قضایای تجربی ؛ قضایایی است که عقل بجهت احساس متکرر بدان حکم کند بی آنکه سبب آن را دریابد مانند آنکه سقمونیا مسهل صفراست. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگستان زبان و ادب

{empirical, empiric} [پزشکی] مبتنی بر تجربه

پیشنهاد کاربران

فرهنگ معین

آروین
( وِ ) ( اِ. ) تجربه ، امتحان ، آزمایش .
دهخدا
اروین
اروین . [ اَرْ ] ( اِ ) آروین . ( سروری ) . تجربه . ( جهانگیری ) ( صحاح الفرس ) ( برهان ) ( سروری ) . امتحان . آزمایش . ( برهان ) ( آنندراج ) ( رشیدی ) . آزمون .
پس واژه آروینی را می توان بکار بست!


کلمات دیگر: