احتیاطی
فارسی به انگلیسی
precautionary
فارسی به عربی
اختیاری , تحذیری
عربی به فارسی
دريغ داشتن , مضايقه کردن , چشم پوشيدن از , بخشيدن , براي يدکي نگاه داشتن , در ذخيره نگاه داشتن , مضايقه , ذخيره , يدکي , لاغر , نحيف , نازک , کم حرف , پس نهاد , کنار گذاشتن , پس نهاد کردن , نگه داشتن , اختصاص دادن , اندوختن , اندوخته , احتياط , تودار بودن , مدارا
مترادف و متضاد
احتیاطی، اخطارامیز
احتیاطی، پیشگیرانه
احتیاطی، بصیرتی
احتیاطی، شرطی، موقت
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به احتیاط کاری که از روی احتیاط و دوراندیشی صورت گیرد.
پیشنهاد کاربران
زاپاس
کلمات دیگر: