apparition (اسم)
ظهور، خیال، شبح، تجسم، روح
substantiation (اسم)
اثبات، تجسم، تحقق
visualization (اسم)
تجسم، تصور، تجسم فکری
embodiment (اسم)
تجسم، تضمین، درج، در برداری
incarnation (اسم)
تجسم، صورت خارجی
portrayal (اسم)
نمایش، تجسم، تعریف، تصویر
projection (اسم)
تجسم، طرح، بر امدگی، نقشه کشی، پرتاب، سده، تصویر، پیش امدگی، نور افکنی، پروژه، افکنش، پیش افکنی، اگراندیسمان
shape (اسم)
تجسم، صورت، اندام، سبک، شکل، قواره، طرز، ریخت
hallucination (اسم)
خیال، تجسم، اغفال، وهم، خطای حس، تو هم
prosopopoeia (اسم)
تجسم