پرطراوت
فارسی به انگلیسی
crisp, vernal, vivacious, youthful, radiant
crisp, vernal, vivacious, youthful
فارسی به عربی
نبات ماص
مترادف و متضاد
ابدار، شاداب، پرطراوت
فرهنگ فارسی
( صفت ) بسیار تازه و بارونق .
لغت نامه دهخدا
پرطراوت. [ پ ُ طَ وَ ] ( ص مرکب ) بسیار تازه و بارونق.
کلمات دیگر: