کلمه جو
صفحه اصلی

اجنبی


مترادف اجنبی : بیگانه، خارجی، غریب، غریبه، غیر

متضاد اجنبی : آشنا، خودی

برابر پارسی : بیگانه، انیرانی

فارسی به انگلیسی

alien, foreigner, strange, stranger

foreigner


فارسی به عربی

اجنبی , بربری

عربی به فارسی

بيگانه , خارجي , مخالف , مغاير , ناسازگار , غريبه بودن , ناسازگار بودن , اجنبي , غريبه , نامناسب


مترادف و متضاد

foreigner (اسم)
بیگانه، خارجی، غریب، اجنبی

stranger (اسم)
بیگانه، غریب، اجنبی

barbarian (صفت)
بیگانه، اجنبی

foreign (صفت)
خارج، خارجه، بیگانه، خارجی، اجنبی، ناجور، بیرونی، غریبه، نا مناسب

strange (صفت)
غیر عادی، خل، بیگانه، خارجی، غریب، عجیب، عجب، اجنبی، نامعلوم، غریبه، ناشناس، نااشنا

بیگانه، خارجی ≠ آشنا، خودی


غریب، غریبه، غیر


۱. بیگانه، خارجی
۲. غریب، غریبه، غیر ≠ آشنا، خودی


فرهنگ فارسی

بیگانه، غریب
( صفت ) ۱ - بیگانه غریب خارجی . ۲ - نافرمان . ۳ - اجنبی کلمه ایست در جمل مرکبه که ظاهرا رابط. دستوری با فاعل ندارد . ۴ - شخصی غیر از دو طرف متعاهد . ۵ - آنکه پیرو دین نباشد اجنبی است چه کافر حربی و چه غیر حربی و چه مشرک . ۶ - آنکه تابعیت کشوری را ندارد نسبت بان کشور اجنبی است .

فرهنگ معین

( اَ نَ ) (ص . ) ۱ - بیگانه ، غریب . ۲ - نا - فرمان .

لغت نامه دهخدا

اجنبی. [ اَ ن َ بی ی ] ( ع ص نسبی ) بیگانه. ( دستور ). غریب :
چون ز من مهتر آمد اجنبئی
خیره اکنون زنخ چه جنبانم.
مسعودسعد.
اشتر میان ما اجنبی است. ( کلیله و دمنه ). در این مقام این شتر اجنبی است. ( کلیله و دمنه ).
|| نافرمان. || ( اصطلاح فقه ) شخصی غیر متعاهدین. ج ، اجانب.

فرهنگ عمید

۱. بیگانه، غریب.
۲. اهل یک کشور دیگر.
۳. کشور بیگانه.
۴. نامحرم.
۵. [قدیمی] نامربوط، بی ارتباط.

دانشنامه عمومی

اجنبی (فیلم ۲۰۰۱). اجنبی (به هندی: Ajnabee)فیلمی محصول سال ۲۰۰۰ و به کارگردانی عباس-مستعان است. در این فیلم بازیگرانی همچون بابی دیول، آکشی کومار، کارینا کاپور، بیپاشا باسو، جانی لور، دالیپ تاهیل، شارات ساکسنا ایفای نقش کرده اند.
۲۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (۲۰۰۱-09-۲۱)

فرهنگ فارسی ساره

بیگانه


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اجنبی به نامحرم و بیگانه گفته می شود.
اجنبی به معنای دوم مفهومی نسبی، و نسبت به موضوعات مختلف، متفاوت است. غیر خویشاوندان نسبی (ارحام) نسبت به انسان، غیر ولیّ اصلی (پدر و جدّ پدری) نسبت به مولّی علیه (کودک و دیوانه)، کافر نسبت به مسلمان، غیر شوهر نسبت به زوجه، غیر دو طرف عقد نسبت به عقد، غیر مالک یا کسی همچون ولیّ و وکیل- که به منزله مالک است- نسبت به مال، غیر شریک نسبت به مال مشترک و سرانجام، غیر مدیون نسبت به دین، اجنبی و بیگانه اند.اجنبی با توجّه به نسبیّت مفهوم آن، احکام گوناگونی دارد که در باب های مختلف مانند زکات، تجارت، دین، ضمان، مضاربه، هبه، نکاح، شفعه و قصاص آمده است و در این جا به نمونه هایی از آن ها اشاره می شود.
احکام اجنبی از انسان(غیر محارم)
چنانچه شخصی که به او هبه شده، اجنبی باشد، هبه کننده تا زمانی که عین مال هبه شده باقی است، می تواند به مال خود رجوع کند و از هبه آن منصرف شود. در صورت عدم حضور محارم میت زن، ارحام وی برای دفن او بر اجنبی مقدّمند. اگر در میان ارحام شخص، کسی مستحق زکات باشد، وی برای دریافت زکات بر اجنبی مقدّم است.
احکام اجنبی از عقد(غیر دو طرف عقد)
قرار دادن حق خیار در عقد معاملات برای اجنبی صحیح است. بنا بر قول مشهور، شرط کردن سهمی از سود برای اجنبی (غیر مالک و عامل) در عقد مضاربه باطل است.
احکام اجنبی از مولّی علیه (غیر پدر و جدّ پدری)
...

گویش مازنی

/ajnebi/ غریبه - بیگانه

۱غریبه ۲بیگانه


پیشنهاد کاربران

اجنبی :بیگانه غریب


کلمات دیگر: