این فرمول بخش اول را تشکیل را به نمایش در آورد، به این معنا که سلسله مذکور را از امروز به سمت گذشته نگاه کرد و به زمان ازل رسید. آن زمان ازل چندین و چند هزاره و چندین و چند میلیارده به سال انسانی طول کشیده است برای شناخت و دانش انسان همیشه یک معمای عددی حل نشده باقی خواهد ماند. اما امروز میتوان بطور منطقی و معقول و حتی از طریق شهودی و صِوَر خیالی باور داشت که آن ازل گم نشده است بلکه به زمان ابد فعلی تبدیل گردیده است. در مورد طول زمان ابد فعلی هم میتوان نظریات و حدس و گمان های متعدد و متفاوتی ارائه داد و شنید. من خودم باورم بر این است که این زمان ابد به مه بانگ دوم ختم می شود، اما در آنجا محو نمی گردد و پایان نمی یابد بلکه به زمان ابد دیگری تبدیل می شود و الا آخر.
حال فرمول را از آن سمت گذشته و پایان یافته به سمت آینده آن گذشته تا عصر امروز را میتوان به صورت زیر از چپ به راست نوشت :
۲ بتوان x - 1 , . . . . . . . . . . . . ، دو بتوان ۵ ، دو بتوان ۴ ، دو بتوان ۳ ، دو بتوان ۲ و دو بتوان ۱ و دو بتوان ۰ که من باشم.
اگر روزی از روزها آقا معلم و خانم معلم از یکی از دانش آموزان خود در پای تخته سیاه سوال فرمودند که مفهوم " من " به چه معنا ست و دانش آموز از سر سهل انگاری پاسخ داد :
بخدا " من " یعنی ۲ بتوان ۰ ، خطایی نموده که انگشتانش را بابت آن پاسخ معقول و منطقی فلک کنند. این تعریف حسابی ( علم حساب ) برای مفهوم " اِگو " هم صدق میکند. اگر پرسیدن که جد اول خودرا تعریف نما ، خواهد گفت آقا معلم و خانم معلم به خدا سوگند : ۲ بتوان ۲.
آقا معلم دوران کودکی که انشا این حقیر را از مقابل دید مبارک میگذرانیدند، آه کوتاه ای کشیده و سپس با صدای نیمه بلند که همه بشنود می فرمود: آقای . . دست خط شما بسیار زیباست اما متاسفانه محتوا ۰.
طفلک انشتین گویا دوران مدرسه ابتدائی و متوسطه چنین حال و روزی را داشته است.
معادلات بسیار زیبا اما زبان شیطان لال و گوش شیطان کر ، محتوی ناقص ؟
شاعر و ادیب و عارف بزرگ پارسی زبان هم توجه مارا روزی به این حقیقت عطف نموده بود که جملگی بشر زه یک گهر اند. و منِ ۲ بتوان ۰
آن گهر عارف بزرگوار را روی روشنایی جامعه گراویتون ها قرار دادم و سیمرغ اجازه نداد که خود آن گوهر واحد را به دو گوهر مطلقا مساوی و هم ارز تبدیل نمایم.
عشق گراویتون ها یا ذرات روشنایی چیزی غیر از عشق بین افراد و زوجهای انسانی است. آن معشوقه های ازلی ( که به احتمال زیاد هنوز بیشتر از ۹۰ در صد آنها باقی مانده است و وارد زمان ابد شده اند ) طور دیگه ای به همدیر عشق می ورزند. خودرا به همدیگر تبدیل میکنند که لذت آن سمت و جنبه خود را هم تجربه نمایند. یکی از این نیم زوج ها از خود مشتق گرفته و جنبه دیگر خویش را القاء مینماید، و پس از اینکه به نیم زوج دیگر تبدیل شد، همین عمل را دوبا ه روی خود تکرار میکند، که در مقابل دیدگان خیالی سیمرغ به عنوان یک مشاهده گر بی طرف این صِوَر خیالی دو قطبی و دو جنبه ای یک واحد احد به نظر می رسد.
یک جدول : ۶۴ چهار خانه ای :
این دو مختصات هر کدام دارای چهار بعد می باشند که عبارتند از هرکدام سه بعد مکانی و بیمکانی و هرکدام یک بعد زمانی و بی زمانی، بنابراین روی هم فته ۸ بعد ناقابل اما ارزشمند.
چهار تا از این ابعاد را میتوان با حروف x , y , z, t و چهار تای دیگر باز هم با این حروف، اما برای تمیز دادن گهر هم ارزش اجزای تن و پیکر آنها روی حروف دسته دوم یک نقطه ناقابل یا یک خط تیره کشید که نشان دهنده این مشتق آن و آن مشتق این باشد و با نگاه کردن به جدول روی کاغذ یا صفحه مبایل و رایانه به در مقابل چشمان مشاهده گر به رقص در آیند. البته قبل از اینکه این اعضا به ارگان زنده چهار تایی تبدیل شوند و بعد از آن در قالب خانوادگی چهار عضوی ( آدم ، حوا ، آبیل ، قابیل ) به رقص و شادمانی مشغول شوند، خود هم دارای رقص و نوسان و شادمانی انفرادی خاص خویش اند. این جدول در کنار جدول ۱۶ گانه با واحدهای ( چهار بیتی ) ، ۶۴ واحد دو بیتی را به نمایش میگذارد و ما را در کشف اطلاعاتی راز آفرینش و خلقت اندکی بیشتر به هیجان می اندازد. با این جداول نه میتوان یک لقمه نان و نه یک لیوان آب به دست آورد، اما میتوان در وهم و خیال و عقل و فهم و فکر و احساس به عمق مجموعه صِوَر خیال که تا کنون ارائه شده اند رسید و زیر ساختمان آنها را مورد مشاهده و ملاحظه قرار داد و لذت برد. این مشاهده و ملاحظه در مورد ساختمان هندسه دیفرانسیل جزئی و مکانیک کوانتمی و موجی و نسبیت عام هم صادق است.