کلمه جو
صفحه اصلی

احتیاج


مترادف احتیاج : حاجت، نیاز، بی نوایی، حاجتمندی، فقر، نیازمندی، وسن، اقتضا، ضرورت، لزوم، وجوب

برابر پارسی : نیاز، نیازمندی

فارسی به انگلیسی

necessity, need, use, want


necessity, need, use, want, requirement

need, necessity, requirement


فارسی به عربی

حاجة , ضرورة , ضروری , قلة , متطلب

مترادف و متضاد

اقتضا، ضرورت، لزوم، نیاز، وجوب


۱. حاجت، نیاز
۲. بینوایی، حاجتمندی، فقر، نیازمندی، وسن
۳. اقتضا، ضرورت، لزوم، نیاز، وجوب


lack (اسم)
عدم، فقدان، نبودن، کسری، احتیاج

requirement (اسم)
الزام، تقاضا، نیاز، ایجاب، نیازمندی، احتیاج، التزام، مقرره، دربایست

need (اسم)
نیاز، ایجاب، لزوم، نیازمندی، نیستی، احتیاج، بایستگی، حاجت

necessity (اسم)
نیاز، ضرورت، لزوم، نیازمندی، احتیاج، بایستگی

penury (اسم)
فقر، تنگدستی، احتیاج، نیازمندی زیاد

requisite (اسم)
احتیاج، لازمه، شرط لازم، چیز ضروری

حاجت، نیاز


بی‌نوایی، حاجتمندی، فقر، نیازمندی، وسن


فرهنگ فارسی

جاجتمندشدن، نیازمندشدن، حاجتمندی، نیازمندی
۱ - ( مصدر ) نیازمند گشتن حاجتمند شدن فقر. ۲ - ( اسم ) بی چیزی حاجتمندی نیازمندی . ۳ - ( اسم ) نیاز حاجت .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) نیازمند شدن ، حاجتمند شدن . ۲ - (اِمص . ) حاجتمندی ، نیازمندی . ۳ - (اِ. ) نیاز، حاجت .

لغت نامه دهخدا

احتیاج. [ اِ ] ( ع مص ) نیازمند گشتن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ). نیازمند شدن. حاجتمند شدن. افتقار. فقر. بی چیزی.حاجت. حاجتمندی. حاجتومندی. نیازومندی :
آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج.
مولوی.
ای صاحب متاع صباحت لطافتی
کاورده عاجزی بدرت احتیاج خویش.
وحشی.
- امثال :
احتیاج مادر اختراع است .
ازجان گذشته را بمدد احتیاج نیست .
این دست را مباد بر آن دست احتیاج .
هر علم را که رواج بود به قدر احتیاج بود. ( مقامات حمیدی ).
- احتیاج افتادن ؛ نیازمند گشتن :
شریف را بخسیس احتیاج می افتد
که برگ کاه بود داروی پریدن چشم.
صائب.
- احتیاج دادن ؛ محتاج کردن. نیازمند کردن :
مده احتیاجم بهر ناکسی
ذلیلم مکن بر درهر خسی.
وحشی.
- احتیاج داشتن ؛ نیازمند بودن. افتقار :
اگر به سایه بید احتیاج خواهی داشت
در آن جهان ، علم آه برفراز اینجا.
صائب.
|| رجوع کردن بسوی کسی.

فرهنگ عمید

نداشتن چیزی که مورد لزوم است، حاجت داشتن، نیازمند بودن، حاجتمندی، نیازمندی.

دانشنامه عمومی

روزنامه احتیاج سومین روزنامه ملی و غیردولتی ایران پیش از انقلاب مشروطه بود که انتشارش در سال ۱۲۷۷ آغاز شد. این روزنامه با چاپ سنگی منتشر می شد. علی قلی خان صفروف بعد از این روزنامه، روزنامهٔ دیگری به نام اقبال منتشر کرد که اولین شماره آن، شمارهٔ هشتم از روزنامه احتیاج بود.
محمد رفیع ضیایی، مشروطه و ادبیات عامیانه در نشریات انتقادی و فکاهی، فصلنامه فرهنگ مردم، شماره ویژه مشروطه، پاییز ۱۳۸۵

فرهنگ فارسی ساره

نیاز، نیازمند


واژه نامه بختیاریکا

تُلُنگ؛ تَنگ؛ دَرواس؛ زکار

جدول کلمات

نیاز

پیشنهاد کاربران

معنی. نیازمند /کسی که محتاج است و به چیزی نیاز دارد هم خانواده. محتاج حاجت مخالف. نیازنداشتن به انگلیسی. need\NEED

نیاز و نیازمندی

احتیاجی به دخالت من پیدا نشد.


کلمات دیگر: