( بادآور ) بادآور. [ وَ ] ( ن مف مرکب ) مخفف و مرخم بادآورد.کنایه از چیزی باشد که مفت و بی تعب بدست آید. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). رجوع به بادآوردشود. مالی که بدست آید. آنچه را باد با خود آورد. ( شعوری ) ( فرهنگ لغات شاهنامه ). رجوع به بادآورد شود. || قلم. این معنی در هیچیک از فرهنگها نیامده است. ( شرفنامه منیری ). || سخن. این معنی در هیچیک از فرهنگها نیامده است. ( شرفنامه منیری ). || چون باد: اسب بادآورد :
یکی ترجمان را ز لشکر بخواند
به گل گون بادآورش برنشاند.
فردوسی.
|| شوکةالبیضاء. رجوع به بادآورد شود.
بادآور. [ وَ ] ( اِخ ) مخفف و مرخم بادآورد، گنج خسروپرویز :
دگرگنج کش نام بادآور است
فراوان درو زیور و گوهر است.
فردوسی ( ازآنندراج ).
دگر گنج بادآورش خواندند
شمارش بکردند ودرماندند.
فردوسی.