کلمه جو
صفحه اصلی

اتومبیل راندن

فارسی به عربی

سیارة

مترادف و متضاد

motor (فعل)
اتومبیل راندن

drive (فعل)
تحریک کردن، بردن، کوبیدن، راندن، اتومبیل راندن، عقب نشاندن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) اتومبیل را از جایی بجایی بردن .


کلمات دیگر: