مترادف پرداخت : ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وام گذاری، آهار، جلا، صیقل، صیقلی، صافکاری، صاف کردن
متضاد پرداخت : دریافت
defrayal, disbursement, discharge, expense, liquidation, payment, payout, reimbursement, touch
payment, polish(ing)
۱. ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وامگذاری
۲. آهار، جلا، صیقل، صیقلی
۳. صافکاری، صاف کردن ≠ دریافت
ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وامگذاری ≠ دریافت
آهار، جلا، صیقل، صیقلی
صافکاری، صاف کردن
۱. آراستگی و آرایش.
۲. جلا.
۳. (بانکداری) دادن پول؛ تٲدیه؛ کارسازی.
〈 پرداخت دادن: (مصدر متعدی) صیقل زدن؛ جلا دادن؛ زنگ چیزی را زدودن.
〈 پرداخت کردن: (مصدر متعدی)
۱. صیقل زدن؛ زنگ چیزی را زدودن؛ جلا دادن.
۲. (بانکداری) پول دادن به کسی دادن.