کلمه جو
صفحه اصلی

پرداخت


مترادف پرداخت : ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وام گذاری، آهار، جلا، صیقل، صیقلی، صافکاری، صاف کردن

متضاد پرداخت : دریافت

فارسی به انگلیسی

defrayal, disbursement, discharge, expense, liquidation, payment, payout, reimbursement, touch


rendition, arrangement, defrayal, disbursement, discharge, expense, liquidation, payment, payout, reimbursement, touch, polish(ing)

payment, polish(ing)


فارسی به عربی

انفاق , انفق , ثقل , حریر , حوالة مالیة , دفع , دفعة , صقیل , مستوطنة

مترادف و متضاد

۱. ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وامگذاری
۲. آهار، جلا، صیقل، صیقلی
۳. صافکاری، صاف کردن ≠ دریافت


finish (اسم)
خاتمه، پرداخت، پایان، فرجام، ختم، پرداخت رنگ وروغن، دست کاری تکمیلی، پرداخت کار

expenditure (اسم)
صرف، پرداخت، هزینه، خرج، بر امد، مصرف

settlement (اسم)
مسکن، توافق، تعدیل، تسویه، تصفیه، ته نشینی، پرداخت، واریز، کلنی، زیست گاه

emolument (اسم)
درامد، پرداخت، حقوق، مداخل، مقرری، مواجب

pay (اسم)
پرداخت، اجرت، تادیه، حقوق ماهیانه

remuneration (اسم)
اجر، پرداخت، پاداش، سزا

polish (اسم)
ارایش، جلا، صیقل، پرداخت، واکس زنی

burnish (اسم)
جلا، صیقل، پرداخت

payment (اسم)
پرداخت، پول، وجه، قسط، تادیه، کارسازی

fee (اسم)
پرداخت، امتیاز، پاداش، مزد، پول، دستمزد، شهریه، اجرت، پردازه، پردازانه

disbursement (اسم)
پرداخت، هزینه، خرج

outlay (اسم)
پرداخت، هزینه، خرج، مبلغ سرمایه گذاری شده

hire (اسم)
پرداخت، مزد، کرایه، اجرت، اجاره

payoff (اسم)
پرداخت، نتیجه نهایی، جزای کیفر

remittance (اسم)
پرداخت، انتقال، پول، تادیه، وجه ارسالی، فرستادن پول

remitment (اسم)
پرداخت، انتقال، ارسال وجه

ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وام‌گذاری ≠ دریافت


آهار، جلا، صیقل، صیقلی


صافکاری، صاف کردن


فرهنگ فارسی

آراستگی، آرایش وجلادادن پول، کارسازی
(مصدراسم ) ۱- پرداختن ۲- جلا صیقل . ۳- پرداز نقشها . ۴- توجه .

فرهنگ معین

(پَ ) (مص مر. ) ۱ - آرایش . ۲ - جلا، صیقل .

لغت نامه دهخدا

پرداخت. [ پ َ ] ( مص مرخم ) اسم از پرداختن. تأدیه. ادای دین. توختن وام. || صیقل. جلا. صقل. پرداز. ( برهان ). || توجه :
همی گریختم از مردمان بکوه و بدشت
که از خدای نبودم بدیگری پرداخت.
سعدی.
- پرداخت دادن ؛ مهره زدن. صیقل دادن. جلا دادن.
- پرداخت کردن ؛ ادا کردن دین وجز آن.
|| صیقلی کردن. لغزنده و تابان کردن. صیقل دادن. پاک کردن. برق انداختن. روشن کردن. مجلی و سخت صیقلی کردن. زنگ بردن. زنگ زدودن.

فرهنگ عمید

۱. آراستگی و آرایش.
۲. جلا.
۳. (بانکداری ) دادن پول، تٲدیه، کارسازی.
* پرداخت دادن: (مصدر متعدی ) صیقل زدن، جلا دادن، زنگ چیزی را زدودن.
* پرداخت کردن: (مصدر متعدی )
۱. صیقل زدن، زنگ چیزی را زدودن، جلا دادن.
۲. (بانکداری ) پول دادن به کسی دادن.

۱. آراستگی و آرایش.
۲. جلا.
۳. (بانکداری) دادن پول؛ تٲدیه؛ کارسازی.
⟨ پرداخت دادن: (مصدر متعدی) صیقل زدن؛ جلا دادن؛ زنگ چیزی را زدودن.
⟨ پرداخت کردن: (مصدر متعدی)
۱. صیقل زدن؛ زنگ چیزی را زدودن؛ جلا دادن.
۲. (بانکداری) پول دادن به کسی دادن.


دانشنامه عمومی

پرداخت (به انگلیسی: Payment) انتقال پول بین دو طرف یک معامله است. تمامی پرداخت ها در ایران باید تحت نظارت بانک مرکزی ایران و از طریق شبکه پرداخت الکترونیکی شاپرک انجام شود.شرکت های پرداخت الکترونیک مسئولیت ارائه خدمات پرداخت را در کشور دارند که بانک مرکزی تنها به ۱۲ شرکت مجوز داده و دیگر به شرکت های جدید مجوزی داده نمی شود.تنها دو ابزار برای انجام عملیات پرداخت در کشور توسط شرکت های پرداخت ارائه می شود.۱- دستگاه کارتخوان (برای کسب و کارهای فیزیکی)۲- درگاه پرداخت اینترنتی (برای کسب و کارهای آنلاین)به غیر از این دو ابزار برای مدتی کدهای USSD نیز برای ارائه خدمات پرداخت استفاده شد که به دلیل نا امنی اجازه استفاده از این زیرساخت توسط بانک مرکزی متوقف شد.نیازهای نوینی در صنعت پرداخت به وجود آمده که شرکت های پرداخت با ابزارهای موجود توانایی پاسخ گویی به این نیازها و ارائه ابزار مناسب به آن ها را ندارند. و در این شرایط شرکت های استارتاپ جدیدی در حوزه فین تک ظهور کرده اند که خدمات ارزش افزوده بر بستر درگاه پرداخت اینترنتی ارائه می کنند.
سیستم پرداخت
بانک مرکزی
فین تک
شناسه راهکاری است که برای شناسه دار کردن پرداختی های اشخاص استفاده می شود . ضمن تسهیل در پرداخت با این راهکار پیگیری و ردیابی پرداختی های افراد توسط سامانه یکپارچهٔ شناسه به آسانی انجام می شود . شناسه در حقیقت یک راهکار موازی و مکمل است و در کنار سایر روش های دریافت و جمع آوری مطالبات مالی که افراد و سازمان ها از آن ها استفاده می کنند، فرایند وصول مطالبات را تسهیل می کنند . مجموعه هایی که از خدمات سامانه استفاده می کنند در زمان اعلام مطالبه خود به مشتری، شناسه قبض و شناسه پرداخت متناظر با آن پرداخت را هم به مشتری اعلام می نمایند و مشتری می تواند در کنار سایر روش ها با استفاده از قبض نسبت به پرداخت وجه اقدام نماید .
که توسط شرکت شناسه راه اندازی در ایران راه اندازی شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

در قالی بافی، به معنای گرفتن پرزهای اضافی روی کار و در نتیجه یکنواخت و صاف کردن خواب متن قالی. کار پرداخت قالی قبلاً با قیچی های بلند، مقراض فرش، صورت می گرفت و اکنون با ماشین پرداخت زنی صورت می گیرد. پرداخت در رنگرزی به معنای جلادادن است.

فرهنگستان زبان و ادب

{polishing} [پزشکی-دندان پزشکی، خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] [پزشکی-دندان پزشکی] 1. برداشتن و زدودن رنگانه از سطح مینای دندان.2. صیقلی و براق کردن ترمیم یا پرکردگی دندان [مهندسی مواد و متالورژی] فرایند صاف کردن سطح فلز با مواد ساینده
{retouch, retouche (fr. )} [عمومی] دست کاری عکس بعد از ظهور برای بهتر کردن کیفیت آن

واژه نامه بختیاریکا

پختار

جدول کلمات

واریز

پیشنهاد کاربران

پرداخت نیز به معنای دیگری هم هست.

به معنای مشغول کاری شد
مثال . دهخدا در همان زمان به فرا گرفتن زبان فرانسوی پداخت.
دراین جمله پرداخت یعنی وقت گذاشتن

یعنی خرج کردن


پرداخت:[اصطلاح حقوق] اجراء تعهدی که موضوع آن وجه نقد باشد.

واریز، ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وام گذاری، آهار، جلا، صیقل، صیقلی، صافکاری، صاف کردن

settlement
پرداخت ( بدهی )

due

Your rent falls due ( = must be paid ) on the first of the month
اجاره تون رو اول هر ماه باید پرداخت کنید

اجرا تعهدی که موضوع آن وجع نقد باشد.

کارسازی



کلمات دیگر: