کلمه جو
صفحه اصلی

اجودان

فارسی به انگلیسی

adjutant, aide, aide-de-camp or aid-de-camp, elde - de - camp

فارسی به عربی

مساعد

مترادف و متضاد

adjutant (اسم)
کمک، یار، یاور، اجودان، معین

فرهنگ فارسی

( آجودان ) ۱ - افسری ( صاحب منصبی ) که نزد افسر عالی رتبه خدمت کند . ۲ - افسری ( صاحب منصبی ) که بامور محوله از طرف شاه موظف است : آجودان کشوری شاه. ۳ - استوار دوم معین نایب دوم . ۴ - آژان مائ مور پلیس .
صاحب منصبی در نظام نایب
استواردوم، افسری که درخدمت افسرعالیرتبه باشد

فرهنگ معین

( آجودان ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - افسری که در خدمت افسر عالی رتبه باشد. ۲ - (عا. ) آژان ، مأمور پلیس .
( اَ ) (اِ. ) نک آجودان .

( اَ) (اِ.) نک آجودان .


لغت نامه دهخدا

اجودان . [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) رجوع به آجودان شود.


( آجودان ) آجودان. ( فرانسوی ، ص ، اِ ) اَجودان. صاحب منصبی معلوم در نظام. نایب.
اجودان. [ اَ ] ( فرانسوی ، اِ ) رجوع به آجودان شود.

فرهنگ عمید

( آجودان ) افسری که در خدمت افسر بالاتر از خود، مٲمور اجرای دستورهای او است.

دانشنامه عمومی

آجودان. آجودان (به فرانسوى: adjudant) یا فریار امیر یا افسری است که مقامات بلندپایه کشوری و لشگری را در امور مختلف، برای پیشبرد وظایف آنان یاری می کند. در بسیاری کشورها آجودان ویژه رسیدگی به امور شخصی پادشاه، رئیس جمهور یا نخست وزیر را بر عهده دارد.
احمدخان آجودان حضور
مهدی خان وزیر همایون
سیدمحمد آقا مردک
آقارضا اقبال السلطنه (محل کار او به آجودانیه معروف شد)
مرتضی قلیخان میرزا ژنرال آجودان حضور همایون
سیف الدوله سلطان محمد میرزا ژنرال آجودان مخصوص مبارک
علیرضا خان ژنرال آجودان
میرزا سید محمد بقا آجودان
پرنس ارفع
محمدخان امیرعلایی (آجودان احمد شاه)
سرهنگ محمدحسین فیروز (آجودان احمد شاه)
در مراسم رسمی، وقتی رئیس جمهور که به استقبال یک مقام عالیرتبه خارجی می رود یا وقتی او را برای رفتن به یک سفر خارجی بدرقه می کنند، علاوه بر مسئولین دولتی و شخصیت هایی که در مراسم حضور می یابند، یک آجودان مخصوص پشت سر رئیس جمهور می ایستد و هنگام حرکت نیز او را همراهی و هدایت می نماید. در ایران از آجودان یک نظامی برجسته با درجه امیری (تیمسار) است که به مناسبات و تشریفات نظامی داخل و خارج کشور کاملاً آشناست و از جنبه های فردی از تناسب اندام، برازندگی، تیزهوشی و اعتماد به نفس برخوردار است. شکوه دادن به مراسم های استقبال و بدرقه رسمی از مقام ریاست جمهوری هنگام خروج و ورود به کشور و نیز مراسم های استقبال و بدرقه از رؤسای جمهور مدعو از طریق نظارت و فرماندهی و کنترل نیروهای تشریفات نظامی و آرایش صحنه ها با موقعیت مکانی و زمانی راهبری و همراهی با رئیس جمهور هنگام استقرار در جایگاه، ادای احترام به پرچم و دیدن سان و رژه از وظایف اصلی آجودان رئیس جمهور است. حضور محافظ در مراسم استقبال و بدرقه در ترکیب همراهان، القای ناامنی کرده و کاری نامتعارف است. عدم وجود آجودان در سه مراسم نخست حسن روحانی موجب ناهماهنگی هایی در هر سه مراسم گردید.
آجودان همچنین یک منصب نظامی است که معمولاً معادل گروهبان، سرجوخه، یا استوار در نظر گرفته می شود. اما در برخی کشورها، ژنرال آجودان از بالاترین درجات نظامی است.
در زمان صفویه و قاجاریه کسی که عهده دار این وظایف باشد را ایشیک آقاسی می نامیدند. این کلمه دوره قاجاریه چه به صورت انفرادی و چه به صورت ترکیب، به عنوان یک لقب قاجاری به کار می رفته است.

دانشنامه آزاد فارسی

آجودان. عنوان و اصطلاحی در نظام . این کلمه واژه ای فرانسوی است که از اصل لاتین به معنای «یاری کردن » مشتق شده است . این واژه از اسپانیایی به فرانسوی و انگلیسی راه یافت و از ۱۷۷۶ رسماً به افسرانی جزء اطلاق گردید که مستقیماً در خدمت فرماندهان بودند. این اصطلاح در دورۀ قاجاریه از زبان فرانسوی به فارسی راه پیدا کرد و در ایران متداول شد. پس از مسافرت ژنرال گاردان به ایران (۱۲۲۲ق/۱۸۰۷) کاربرد واژۀ آجودان احتمالاً به تقلید از ترکان عثمانی رواج یافت . چون آجودان ها با فرماندهان رابطه ای دائمی داشتند، اهمیت خاصی کسب کردند و تقریباً وظیفۀ معاونت آنان را برعهده گرفتند. این واژه بعدها غیر از جنبۀ شغلی ، لقبی تشریفاتی و افتخاری گردید و گاه به صورت موروثی درآمد. به تدریج لقب آجودانی بر مقام های کشوری نیز اطلاق گردید و به نحوی شد که اختیار یا اعطای آن از هیچ رسم و قانون شغلی یا منطقی پیروی نمی کرد. حتی مدرسۀ دارالفنون نیز دارای آجودان بود. این عنوان پس از قاجار تا پیروزی انقلاب اسلامی به گونه ای تشریفاتی در دربار و پاره ای سازمان های نظامی و کشوری رایج بود.

فرهنگستان زبان و ادب

آجودان
{adjutant} [علوم نظامی] افسری که فرماندهان عالی رتبه را در امور مختلف، برای پیشبرد وظایف آنان یاری می کند

پیشنهاد کاربران

در زبان پهلوی پارتی، واژه " اَژَدان" به معنای درباریان و یاوران بکار می رفت که همتای واژه لاتین آن بود.

بُنمایه: سفالینه های یافت شده در نسا ( نخستین پایتخت اشکانیان نزدیک اشک آباد )


کلمات دیگر: