یکتایی
فارسی به انگلیسی
oneness, incomparableness
oneness, uniqueness, unity
مترادف و متضاد
شگفتی، غرابت، یکتایی، انفرادی، منحصر بفردی، تکینی
برابری، یگانگی، وحدت، یکتایی، یکی بودن
یگانگی، یکتایی
فرهنگ فارسی
یکتابودن.
فرهنگ معین
( ~. ) (اِ. ) جامة یک لا و بی آستر.
لغت نامه دهخدا
یکتایی. [ ی َ / ی ِ ] ( حامص مرکب ) وحدت. وحدانیت. یگانگی. توحید. ( یادداشت مؤلف ). یکتا بودن :
خرقه پوشان صوامع را دوتایی چاک شد
چون من اندر کوی وحدت لاف یکتایی زدم.
به یکتایی او که تایی بزن.
هرآنچه داشت به دل بر به پیش من بگشاد
بلی چنین بود از یکدلی و یکتایی.
همچنان مدّتی به تنهایی
ساخت با یکتنی و یکتایی.
همتش گفت از تکلف درگذر
شش گزی دستار و یکتایی فرست.
که یکتا را نکو ناید دوتایی.
که صوفی در سماع آمد دوتایی کرد یکتایی.
که عاقبت به مصیبت نکرد یکتایی.
کز قرین خود چو قاری بار هجران برنتافت.
دوتویی و یکتایی وپیرهن.
این چنین زیر و بمی برد ز ما صبر و قرار.
دعوی او حاجت گواه ندارد.
غیر یکتایی به پوشش فرد نیست.
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود.
خرقه پوشان صوامع را دوتایی چاک شد
چون من اندر کوی وحدت لاف یکتایی زدم.
سعدی.
مغنی ملولم دوتایی بزن به یکتایی او که تایی بزن.
حافظ.
|| صمیمیت. یگانگی. ( یادداشت مؤلف ) : هرآنچه داشت به دل بر به پیش من بگشاد
بلی چنین بود از یکدلی و یکتایی.
سوزنی.
چون مطلع شد که صفات من در صفات او برسید از حضرت خود مرا نام نهاد و به خودی خود مرا تشریف داد و یکتایی پدید آمد و دویی برخاست. ( تذکرةالاولیاء ). || تنهایی. عزلت : همچنان مدّتی به تنهایی
ساخت با یکتنی و یکتایی.
نظامی.
|| ( اِ مرکب ) جامه بی آستر یک لا. قسمی جامه دوخته. ( یادداشت مؤلف ). قرطق. ( دهار ). مقابل دوتویی و طاقین. ( لغات نظام قاری ص 205 ) : همتش گفت از تکلف درگذر
شش گزی دستار و یکتایی فرست.
خاقانی.
محبت را ز جان یکتاییی دوزکه یکتا را نکو ناید دوتایی.
مولوی.
بیار ای لعبت ساقی بگو ای کودک مطرب که صوفی در سماع آمد دوتایی کرد یکتایی.
سعدی.
ندوخت جامه کامی به قد کس گردون که عاقبت به مصیبت نکرد یکتایی.
سعدی.
بی وجود آستر زان تاب یکتایی نداشت کز قرین خود چو قاری بار هجران برنتافت.
نظام قاری.
نگیرند از این جمله با خویشتن دوتویی و یکتایی وپیرهن.
نظام قاری ( دیوان ص 189 ).
ای که یکتاییت از زیر دوتویی بمی است این چنین زیر و بمی برد ز ما صبر و قرار.
نظام قاری ( دیوان ص 14 ).
فرد چو یکتایی است گفته قاری دعوی او حاجت گواه ندارد.
نظام قاری ( دیوان ص 74 ).
جامه بی چاک صاحب درد نیست غیر یکتایی به پوشش فرد نیست.
نظام قاری.
دست ما در ازل و دامن یکتایی بودبر همانیم که بودیم و همان خواهد بود.
نظام قاری.
پیشنهاد کاربران
یگانگی
کلمات دیگر: