پرجمعیت
فارسی به انگلیسی
populous
فارسی به عربی
عدید , کثیر السکان
مترادف و متضاد
فراوان، بسیار، بزرگ، بی شمار، زیاد، متعدد، کثیر، پرجمعیت
پر، بی شمار، زیاد، پرجمعیت، کثیرالجمعیت
فرهنگ فارسی
( صفت )جایی که مردم بسیار در آن گرد آمده باشند مقابل کم جمعیت : شهر پر جمعیت.
لغت نامه دهخدا
پرجمعیت. [ پ ُ ج َ عی ی َ ] ( ص مرکب ) ( عامیانه ، جائی... ) که مردم بسیار در آن گرد آمده باشند چنانکه خانه ای و شهری و محلتی...
کلمات دیگر: