پر خوردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تخمة , وادی
مترادف و متضاد
بلعیدن، پر خوردن، با حرص و ولع خوردن، زیاد تپاندن، پر خوری کردن
سیر کردن، پر کردن، اشباع کردن، اشباء کردن، پر خوردن، با حرص و ولع خوردن
پر خوردن
پر خوردن
پر خوردن، از روی حرص و ولع خوردن
پیشنهاد کاربران
زیاده خواری
کلمات دیگر: