صفحه اصلی
پرقوت
مترادف پرقوت
: نیرومند، انرژی دار، انرژی زا، مغذی، مقوی
متضاد پرقوت
: بی قوت
بستن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فارسی به عربی
مرکز
مترادف و متضاد
intensive
(صفت)
تند، مشتاقانه، شدید، متمرکز، تشدیدی، پرقوت
۱. نیرومند
۲. انرژیدار، انرژیزا، مغذی، مقوی ≠ بیقوت
فرهنگ فارسی
( صفت ) پر زور
لغت نامه دهخدا
پرقوت. [ پ ُ ق ُوْ وَ ] ( ص مرکب ) پرزور. پرنیرو. سخت زورمند.
کلمات دیگر: