کلمه جو
صفحه اصلی

اجحاف


مترادف اجحاف : تجاوز، تخطی، تعدی، درازدستی، دست اندازی، ستم، ظلم، عدول

برابر پارسی : زورگویی، زورگویی کردن

فارسی به انگلیسی

overcharging, extortion


abuse, imposition, injury, malfeasance, trespass, victimization, extortion, overcharging

abuse, extortion, imposition, injury, malfeasance, trespass, victimization


فارسی به عربی

ابتزاز

عربی به فارسی

تبعيض , تعصب , غرض , غرض ورزي , قضاوت تبعيض اميز , خسارت وضرر , تبعيض کردن , پيش داوري


مترادف و متضاد

تجاوز، تخطی، تعدی، درازدستی، دست‌اندازی، ستم، ظلم، عدول


extortion (اسم)
اخاذی، اجحاف، کره و اجبار، اخذ بزور و عنف، زیاده ستانی، اخذ با جبار و زور

فرهنگ فارسی

ستم کردن، تعدی وزیاده روی کردن، ازحداعتدال تجاوزکردن، کاربرکسی تنگ گرفتن
( مصدر ) ۱ - کار بر کسی تنگ گرفتن . ۲ - گزند کردن . ۳ - همه چیز را بردن . ۴ - نزدیک شدن . ۵ - با کسی نزدیکی کردن . ۶ - نقصان کردن .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - ستم کردن ، تعدی کردن . ۲ - کار بر کسی تنگ گرفتن .

لغت نامه دهخدا

اجحاف. [ اِ ] ( ع مص ) کار بر کسی تنگ گرفتن. کار بر کسی تنگ فراگرفتن. ( تاج المصادر ). تکلیف بمالایطاق. استیصال. اجتراف. ایذاء. اضرار. گزند کردن. || همه چیز را گرفتن. || بردن. ( منتهی الارب ). || اجحفت به الفاقة؛ محتاج گردانید او را حاجت و مضرّت رسانید. ( منتهی الارب ). || نزدیک شدن. ( منتهی الارب ). با کسی نزدیکی نمودن. || نقصان کردن. غایت نقصان کردن.

فرهنگ عمید

ستم کردن، تعدی و زیاده روی کردن، از حد اعتدال تجاوز کردن.

فرهنگ فارسی ساره

زورگویی کردن


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اجحاف به زیان افزون بر توان بر حسب معمول گفته می شود. از احکام اجحاف با ویژگی های آن در باب‏های طهارت، صلات، حج و تجارت سخن گفته شده است.
از بررسی موارد کاربرد اجحاف در فقه به دست می‏آید که موارد کاربرد آن، «اموال» می باشد.

مراد از اجحاف در فقه
همچنین به دست می آید که مراد از آن، زیان غیر قابل تحمل بر حسب عادت و رسیدن به حدّ حرج است.

تهیه ساتر و آب برای نماز در حد اجحاف
کسی که برای نماز، ساتر یا برای وضو و غسل، آب در اختیار ندارد، تهیه آن‏ها چنانچه موجب اجحاف به وی گردد، واجب نیست.

تهیه اسباب حجّ در حد اجحاف
...

پیشنهاد کاربران

منع نمودن از حق

ظلم وستم کردن برکسی ٬حق کسی راپایمال کردن

تجاوز، دست از پا خطا کردن

زور گویی

حد شکنی کردن، تخطی کردن

حق خوری -

بارودربایستی از کسی سوءاستفاده کردن

جفا کردن

شلتاق

تخطی کردن، تعدی کردن، ظلم کردن


کلمات دیگر: