مترادف تجربه کردن : آزمودن، آزمایش کردن، امتحان کردن، محک زدن، سنجیدن، آموختن، یاد گرفتن
برابر پارسی : آزمودن، از سر گذراندن
۱. آزمودن، آزمایش کردن، امتحان کردن
۲. محکزدن، سنجیدن
۳. آموختن، یاد گرفتن
آزمودن، آزمایش کردن، امتحان کردن
محکزدن، سنجیدن
آموختن، یاد گرفتن
از سر گذراندن، آزمودن