کلمه جو
صفحه اصلی

گستاخ گویی

فرهنگ فارسی

بی پروا سخن گفتن

لغت نامه دهخدا

گستاخ گویی. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) بی پروا سخن گفتن. بی محابا گفتگو کردن. دلیرانه به سخن پرداختن :
نظامی چیست این گستاخ رویی
که با دولت کنی گستاخ گویی.
نظامی.


کلمات دیگر: