( کبوتر وار آب ) کبایه از پایاب است
کبوتروار اب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( کبوتروار آب ) کبوتروار آب. [ ک َ ت َرْ ] ( اِ مرکب ) کنایه از پایاب است و آن جایی باشد از رودخانه که پیاده توان گذشت. ( برهان ) ( آنندراج ). این عنوان ظاهراًاز بیت خاقانی به غلط استنباط شده است :
دیده ام سرچشمه خضر و کبوتروار، آب
خورده و پس جرعه ریزی در دهان آورده ام.
دیده ام سرچشمه خضر و کبوتروار، آب
خورده و پس جرعه ریزی در دهان آورده ام.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 256 ).
کلمات دیگر: