کلمه جو
صفحه اصلی

گستاخ کن

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - جسور کننده بی پروا کننده. ۲ - بی شرم سازنده پررو کننده .

لغت نامه دهخدا

گستاخ کن. [ گ ُ ک ُ ] ( نف مرکب ) جسورکننده. دلیرکننده. پرروکننده. بی شرم کننده.
- لهو گستاخ کن :
نباید کز آن لهو گستاخ کن
رود با تو گستاخیی در سخن.
نظامی ( اقبالنامه ص 158 ).


کلمات دیگر: