کنایه از شراب سرخ خون شیشه
خون خم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خون خم. [ ن ِ خ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب سرخ. ( آنندراج ) ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ). خون شیشه. خون قرابه. خون صراحی. خون قدح. خون بط. خون ناموس. ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: