کلمه جو
صفحه اصلی

کاچی

فارسی به انگلیسی

[dish of flour/sugar/fat and spices given to parturient women]

فرهنگ فارسی

خوارک رقیقی که با آردوروغن وشکروزعفران درست کنند
( اسم ) ۱ - حلوایی است که با آرد سرخ کرده و روغن و زعفران یا زرد چوبه پزند شلهای که از شیر یا شکر و آرد و روغن سازند ( مخصوصا برای زچگان ) : [ صحن کاچی چو پر از روغن و دوشاب بود نرساند بگلو لقم. آن هیچ آزار ] . ( بسحاق اطعمه ) ۲ - نوعی خوراک و طرز تهی. آن چنین است : آرد را از الک نرم بیرون کرده آبرا در دیگ جوش آورده یکی آرد را در دیگ میریزد و دیگری شور میدهد . پس از چند جوش سفت میشود . آب را جدا گرم کنند و همین که سفت شد باز میریزند و نازک میکنند تا باز بجوش آید . تا هفت مرتبه چنین عمل میکنند . دفع. آخرهمین که سفت شد برداشته با کشک یا ماست قاتق زده نعناع و سیرداغ میریزند . توضیح این خوراک سنگین و دیر هضم را بخطا برای [ نرم شدن رود. زنان ] پس از وضع حمل بدیشان می خوارانیدند . پیا کاچی به از هیچی . وجود ناقص به از عدم صرف است یا کاچی قیقناغ . ( قیقناع ترکی و بمعنی خاگینه است ) نوعی کاچی است
سفالی باشد

فرهنگ معین

(اِ. ) غذایی شبیه حلوا که از شکر و آرد و روغن درست کنند.

لغت نامه دهخدا

کاچی. ( اِ ) بر وزن و معنی کاشی است. ( برهان ) ( آنندراج ). وآن سفالی باشد که شیشه صلایه کرده بر روی آن مالیده و پخته باشند. ( برهان ). کاشی و لعاب از شیشه صلایه کرده که بر روی سفال اندود نموده در کوره پزند. ( ناظم الاطباء ). || کاجی. حریقه. قابولا. صمحلّه. نجیره. عاقولا. عصیده ( امروز در عراق عرب ). سخینه. آردهاله. ( زمخشری ). نفیته. ( مهذب الاسماء ) ( بحر الجواهر ). حلوای روانی را نیز گویند که از دواها و تخمهای گرم پزند. ( برهان ). شله شیر و شله ای که از شیره و یا شکر و آرد و روغن سازند ویژه برای زچه. ( ناظم الاطباء ). طعامی از آرد سرخ کرده و روغن و زعفران یا زردچوبه و بیشتر زچگان را پزند. آرد بوداده با روغن که از آن حلوائی پزند. ( در گناباد خراسان ) :
صحن کاچی چو پر از روغن و دوشاب بود
نرساند بگلو لقمه آن هیچ آزار.
بسحاق اطعمه.
بهر کاچی و عدس در خانه ای باشم مقیم
با کماج گرم و یخنی من که باشم در سفر.
بسحاق اطعمه.
کاچی نتوان پخت از این تخم که کشتیم
کیپانتوان دوخت از این رشته که رشتیم.
بسحاق اطعمه ( از آنندراج و انجمن آرای ناصری ).
کاچیش وزیر و رشته نایب
لِفتی حاجب ، هریسه دربان.
فخرالدین منوچهر.
- امثال :
کاچی به از هیچی است . رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.

فرهنگ عمید

کاشی#NAME?


= کاشی
نوعی حلوای رقیق که با آرد، روغن، شکر، و زعفران تهیه می شود.

نوعی حلوای رقیق که با آرد، روغن، شکر، و زعفران تهیه می‌شود.


دانشنامه عمومی

نوعی غذا در روستاهای اردستان که از بلغور ذرت یا گنم تهیه می شود وبا کشک می خورند


کاچی یک دسر ایرانی است، ولی می توان آن را در شام به عنوان غذا به همراه نان میل کرد. کاچی به علت دارا بودن آرد و کره دارای انرژی زیادی می باشد. به عنوان مثال، انرژی حاصل از کره و آرد، به تنهایی، با مقادیر داده شده در تهیه این کاچی، ۳۱۱۵ کالری می باشد که انرژی قابل توجهی است. به همین دلیل برای افراد لاغر و کسانی که دچار ضعف می شوند، دسر مناسبی می باشد.
کاچی را با آرد، شکر، گلاب، کره، روغن و زعفران درست می کنند. در گذشته با روغن حیوانی فراوان تهیه می شد. کاچی را با آرد برنج نیز درست می کنند.
دریابندری، نجف با همکاری فهیمه راستکار، کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز، تهران: نشر کارنامه، تابستان ۱۳۸۴. جلد دوم، ص ۱۵۵۹.

دانشنامه آزاد فارسی

نوعی خوردنی شیرین ایرانی، فراهم آمده از آرد گندم یا برنج، شکر، گلاب، کره، روغن، و زعفران ساییده. آرد و روغن را در تابه روی آتش ملایم چندان هم می زنند که رنگ آن طلایی شود. شکر به آب و گلاب آمیخته را آرام و مداوم به مایه می افزایند. در پایان، زعفران به آب داغ حل شده نیز بدان می افزایند و باز هم می زنند. آتش را ملایم می کنند و می گذارند آرام قوام گیرد. کاچی از غذاهایی است که برای زائو می پختند. به کاچی زائو زیرۀ سیاه و سبز، بادیان، تخمِ شوید و عسل می افزایند. کاچی از اقلام اصلی برخی سفره های نذرانه است. نیز ← بی بی سه شنبه

واژه نامه بختیاریکا

آرد شو؛ شو

پیشنهاد کاربران

کاچی ، cachi ، نوعی غذای روان تر از حلوا که از آرد گندم وروغن وشکر وادویه درست می شود ، در گویش شهر بابکی به آن تافته می گویند ، که به معنی تفت داده شده است ، ضرب المثل کاچی به از هیچی ، یعنی این غذا از هیچی بهتر بهتر است و کنایه ی کاچی که عمل اومد ، یعنی وقتی کاچی پخته شد ، که متاسفانه امروزه کلمه کاشف که عمل اومد را به غلط استمال می کنند در صورتیکه کاشف کلمه عربی است ، وکاشف کشف میکنه عمل نمی یاد


کلمات دیگر: