کلمه جو
صفحه اصلی

مادر خراب

واژه نامه بختیاریکا

دا کُسده

پیشنهاد کاربران

این معنی ب معنای فاسد شدن است.
درحالی ک منظور از شخص مادر خراب کسی است ک بسیار شارلاتان و کون گلابی است ن کسی ک مادرش مثلا بیرون از یخچال بماند و فاسد شود یا نیاز ب آچارکشی داشته باشد

مادر غر

آنکه مادرش تباهکار است حرامزداه فرزند زنا : کو که باشد هندوی مادر غری که طمع دارد بخواجه دختری . . . ( مثنوی . نیک. ۲۸۷ : ۶ )


کلمات دیگر: