کلمه جو
صفحه اصلی

اپر

فرهنگ فارسی

شرق شناس و آسورشناس معروف فرانسوی

لغت نامه دهخدا

اپر.[ اُ پ ِ ] ( اِخ ) ژول. شرق شناس و آسورشناس معروف فرانسوی ، متولد در هامبورگ. مؤلف رسالاتی در باب خط میخی. انجمن آسیائی پادشاهی لندن او را با سه تن دانشمند آسورشناس دیگر1857 م. بخواندن کتیبه های آسوری دعوت کرد. ( 1825 - 1905 م. )
اپرا
[ اَ ] ( اِ ) بلغت زند و پازند خاک. تراب. ( برهان ).

گویش مازنی

/apar/ برخی –بعضی - پاره ای از اوقات & خار و خاشاک و آشغال انبوه در آبندان ها، استخرها و آبگیرهای طبیعی

۱برخی –بعضی ۲پاره ای از اوقات


خار و خاشاک و آشغال انبوه در آبندان ها،استخرها و آبگیرهای ...


پیشنهاد کاربران

که عیار دخیل در زبان تازیان از آن است


کلمات دیگر: