کلمه جو
صفحه اصلی

باربند

مترادف و متضاد

rack (اسم)
شکنجه، عذاب، قفسه، طاقچه، چرخ دنده دار، چنگک جالباسی، بار بند، جا کلاهی

فرهنگ فارسی

آنکه بار ها بندد

فرهنگ معین

(بَ ) (اِمر. ) ۱ - شبکه ای معمولاً فلزی که روی سقف اتومبیل های غیرباری نصب می کنند و روی آن بار می گذارند. ۲ - نوار یا ریسمانی که با آن بار را می بندند. ۳ - طویله یا اصطبل بی سقف که چهارپایان بارکش را در آن جا می بندند، بهاربند.

لغت نامه دهخدا

باربند. [ ب َ ] ( نف مرکب ) آنکه بارهارا بندد. || ( اِ مرکب ) نواری که بدان باربر ستور استوار کنند. قسمی تنگ که بدان بار بر ستوراستوار کنند. طناب. بارپیچ. عِکام. ( منتهی الارب ):
گر اشتلمی نمیزد آن کرد
خر میشد و باربند میبرد.
نظامی.

فرهنگ عمید

جای بستن بار در سقف اتومبیل یا اتوبوس.
= باره بند

جای بستن بار در سقف اتومبیل یا اتوبوس.


باره‌بند#NAME?


دانشنامه عمومی

کلیه تجهیزاتی که روی سقف خودرو نصب می شوند مجموعه ای به نام باربندهای سقفی یا Roof racks را ایجاد می کنند که زیر مجموعه های این مجموعه عبارتند از:
باربند در محل بار وانت بارها با ارتفاع بیش از دو برابر ارتفاع خودرو
نقاشی و خطاطی بر روی بدنه باربند
عدم ایمنی کافی درب یا هر قسمت از باربند
باربند غیراستاندارد و مغایر با مشخصات ذکرشده در کارت خودرو - ابعاد غیر ایمن و خطرناک باربند در طول و عرض باربند
عدم وجود درب باربند
فضاسازی غیرمجاز در قسمت بار
عدم وجود سامانه مهار محصولات در خودروهای باربری
پایه باربند(load carrier or Roof rack): که به نام باربند نیز معروفند و مجموعه ای از میله های فلزی است که بر روی سقف خودروها بسته می شود و برای حمل بارهای بزرگ هم چون بسته ها، دوچرخه، قایق کوچک، چوب های اسکی و دیگر وسایل به کار می رود..
باربندهای قدیمی به شیارهای آبگیر کنار سقف ها وصل می شدند ولی انواع جدید ریل های ویژه خود را دارند که با قلاب هایی به بالای قالب درب ها وصل می شوند.
برخی خودروهای جدید باریندهای جداشونده ای دارند که به یک پایه دائمی در سقف وصل یا جدا می شوند. برخی خودروهای دیگر باربندهای فابریک دائمی دارند.

گویش مازنی

/baarband/ طنابی کلفت و بلند که گاهی از جنس کنف بوده و به آن لیف خرما گوینداین طناب برای بارهای حجیم مانند کاه، یونجه و به کار می رودپس از قرار دادن بار بر روی حیوان این ریسمان(باربند) را محکم به بدن اسب محکم می بندند و سپس به یاسه و سپس از سوی دیگر آن را به حلقه ی انتهایی یاسه که نواری از جنس چرم است، گره می زنند

واژه نامه بختیاریکا

( بار بند (بار وَن) ) بار انداز؛ بهار انداز؛ محل نگهداری گوسفندان


کلمات دیگر: