( مصدر ) نرم و آهسته براه رفتن . در تداول عوام پاشیدن چنانکه فلفل و نمک را برطعامی
فرهنگ معین
(دَ ) (مص م . ) (عا. ) ۱ - پاشیدن . ۲ - ریختن .
لغت نامه دهخدا
پاچیدن. [ دَ ] ( مص ) در تداول عوام ، پاشیدن ، چنانکه فلفل و نمک را بر طعامی. || ریختن. رش کردن ، چنانکه آب را بر چیزی و کسی. || نرم و آهسته براه رفتن. ( برهان ).
فرهنگ عمید
= پاشیدن
پاشیدن#NAME?
گویش مازنی
۱پاشیدن ۲پراکندن برنج در باد توسط پارو که بخشی از عمل خرمن ...
/paachidan/ پاشیدن - پراکندن برنج در باد توسط پارو که بخشی از عمل خرمن کوبی است