(اسم ) آوازمهیب (مانند آوازدرندگان ) : (( زهرین حمله زهرای تیغ شده آب خون دردل تندمیغ . ) ) (نظامی )
هرین
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(هُ ) (اِ. ) آواز هولناک ، صدای حیوان درنده .
لغت نامه دهخدا
هرین. [ هَُ رْ ری / هَُ ] ( اِ ) آواز مهیب راگویند همچو آواز سباع و وحوش. ( برهان ) :
ز هرین حمله ز هرای تیغ
شده آب خون در دل تند میغ.
هرین. [ هَُ ] ( اِخ ) دهی است از بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 11هزارگزی شمال باختری مرکز دهستان کوهدشت. ناحیه ای است دامنه و معتدل و دارای 180 تن سکنه است. از آب چشمه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات ، لبنیات و پشم و کار مردم زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
ز هرین حمله ز هرای تیغ
شده آب خون در دل تند میغ.
نظامی.
رجوع به هرا شود.هرین. [ هَُ ] ( اِخ ) دهی است از بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 11هزارگزی شمال باختری مرکز دهستان کوهدشت. ناحیه ای است دامنه و معتدل و دارای 180 تن سکنه است. از آب چشمه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات ، لبنیات و پشم و کار مردم زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
هرین . [ هَُ ] (اِخ ) دهی است از بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 11هزارگزی شمال باختری مرکز دهستان کوهدشت . ناحیه ای است دامنه و معتدل و دارای 180 تن سکنه است . از آب چشمه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات ، لبنیات و پشم و کار مردم زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
هرین . [ هَُ رْ ری / هَُ ] (اِ) آواز مهیب راگویند همچو آواز سباع و وحوش . (برهان ) :
ز هرین حمله ز هرای تیغ
شده آب خون در دل تند میغ.
رجوع به هرا شود.
ز هرین حمله ز هرای تیغ
شده آب خون در دل تند میغ.
نظامی .
رجوع به هرا شود.
فرهنگ عمید
۱. بانگ مهیب.
۲. بانگ جانور درنده.
۲. بانگ جانور درنده.
جدول کلمات
هرا
کلمات دیگر: