کلمه جو
صفحه اصلی

هفوت

فرهنگ فارسی

لغزش، خطا، هفوات جمع
(اسم ) لغزش خطا :(( ... اگر برعثرتی عثور یابند یابرهفوتی مطلع شوند... نظربراطلاح آن مصروف فرمایند. ) )

فرهنگ معین

(هَ وَ ) [ ع . ] (اِ. ) لغزش ، خطا.

لغت نامه دهخدا

هفوت. [ هََ ف ْ وَ ] ( ع اِمص ) لغزش و خطا کردن. ( غیاث ) : از سر هفوت و عثرت ما برخیزد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || مجازاً، بیهوده گویی. ( غیاث از منتخب و صراح ). رجوع به هفوة شود.

هفوة. [ هََ ف ْ وَ ] ( ع اِ ) لغزش. ( منتهی الارب ). السقطة و الزلة. ج ، هفوات. گویند: الانسان کثیرالهفوات.( اقرب الموارد ). || ( مص ) شتافتن. || شکوخیدن. || بال زدن مرغ و پریدن و جنبیدن وی. || گرسنه شدن. ( منتهی الارب ).

هفوت . [ هََ ف ْ وَ ] (ع اِمص ) لغزش و خطا کردن . (غیاث ) : از سر هفوت و عثرت ما برخیزد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || مجازاً، بیهوده گویی . (غیاث از منتخب و صراح ). رجوع به هفوة شود.


فرهنگ عمید

لغزش، خطا.


کلمات دیگر: