(اسم ) یاپرهسر . پرازیخ : (( امروز ازخجالت دوشینهبندهرا جانی است پرز آتش طبعی است پرهسیر. ) ) (سنائی )
هسیر
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(هَ ) (اِ. ) یخ ، هسر.
لغت نامه دهخدا
هسیر. [ هَََ ] ( اِ ) هسر است که یخ باشد. ( برهان ) :
امروز از خجالت دوشینه بنده را
جانی است پر ز آتش و طبعی پر از هسیر.
امروز از خجالت دوشینه بنده را
جانی است پر ز آتش و طبعی پر از هسیر.
سنائی.
فرهنگ عمید
۱. یخ: امروز از خجالت دوشینه بنده را / جانی ست پر ز آتش و طبعی پر از هسیر (سنائی: لغت نامه: هسیر ).
۲. یخی که در سرمای سخت بر روی زمین می بندد.
۲. یخی که در سرمای سخت بر روی زمین می بندد.
کلمات دیگر: