کلمه جو
صفحه اصلی

هرهفت

فرهنگ فارسی

۱-مجموع. موادی هفتگانه که زنان بدان خودرا آرایش کنندو آنهاعبارتنداز: حناوسمه سرخی سفید آب سرمه زرک ( زرورق ) یاخال عارضی (که بوسیل. سرمه بکنج لب یاجای دیگراز رخساره گذارند )

فرهنگ معین

(هَ هَ ) (اِ. ) نام لوازم آرایش زنان در قدیم که عبارت بود از: سرخاب ، سفیدآب ، حنا، وسمه ، سرمه ، زرک ، غالیه .

لغت نامه دهخدا

هرهفت. [ هََ هََ ] ( اِمرکب ) به معنی آرایش باشد. ( برهان ). کنایت از زیب و زینت بود و آن را هرهفت وند نیز گویند. ( انجمن آرا ).
رجوع به هرهفت کردن و هرهفت کرده شود.
|| مطلقاً آرایش زنان را نیز گویند که آن حنا و وسمه و سرخی و سفیدآب و سرمه و زرک باشد که زرورق است و بعضی هفتم را غالیه گفته اند که خوشبویی باشد و بعضی خال عارضی را گفته اند که از سرمه به کنج لب یا جاهای دیگر از رخساره گذارند. ( برهان ).

فرهنگ عمید

۱. لوازم آرایش زنان که در قدیم عبارت از هفت چیز، یعنی سرخاب، سفیداب، حنا، وسمه، سرمه، زرک، و غالیه بوده، هفت درهفت.
۲. (نجوم ) هفت سیاره: هر هفت به هفت حالِ زارند / صحت ز درِ تو چشم دارند (خاقانی۱: ۱۶۱ ).
* هرهفت کردن: (مصدر لازم، مصدر متعدی ) [قدیمی] هفت قلم آرایش کردن.

۱. لوازم آرایش زنان که در قدیم عبارت از هفت چیز، یعنی سرخاب، سفیداب، حنا، وسمه، سرمه، زرک، و غالیه بوده؛ هفت‌درهفت.
۲. (نجوم) هفت‌سیاره: ◻︎ هر هفت به هفت حالِ زارند / صحت ز درِ تو چشم دارند (خاقانی۱: ۱۶۱).
⟨ هرهفت کردن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) [قدیمی] هفت‌قلم آرایش کردن.



کلمات دیگر: