کلمه جو
صفحه اصلی

هربد

فرهنگ اسم ها

اسم: هربد (پسر) (اوستایی) (تلفظ: herbad) (فارسی: هِربَد) (انگلیسی: herbad)
معنی: پیشوای دینی، موبد موبدان، ( = هیربد )، استاد، آموزگار، شاگرد، آموزنده، رئیس آتشگاه

(تلفظ: herbad) (= هیربد) (اوستایی) استاد ، آموزگار ؛ شاگرد ، آموزنده ؛ پیشوای دینی ، موبد موبدان ؛ رئیس آتشگاه .


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- استاد آموزگار. ۲- شاگرد آموزنده . ۳- پیشوای دینی موبد موبدان . ۴- رئیس آتشگاه .

فرهنگ معین

(هِ بَ ) (اِ. ) نک . هیربد.

لغت نامه دهخدا

هربد. [ هَِ ب َ ] ( اِ ) خادم آتشکده باشد و قاضی گبران و آتش پرستان را نیز گویند و بعضی خداوند و حاکم آتشکده را هم گفته اند. ( برهان ). هیربد. معرب آن هربذ است. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به هیربد و هربذ و هرابذة شود.

فرهنگ عمید

= هیربد

هیربد#NAME?



کلمات دیگر: