نحول

۱ - ( مصدر ) لاغرشدن نزارگردیدن .۲ - ( اسم ) لاغری نزاری ضعف : ...وازموجب ذبول ونحول اوتجسسی نمود.

(نُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) لاغر شدن . ۲ - نزار گردیدن . ۳ - (اِمص . ) لاغری ، نزاری ، ضعف .

نحول. [ ن ُ ] ( ع اِمص ) لاغری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ). خشکی. ( ناظم الاطباء ). نزاری. هزال. ضعف : و از موجب ذبول و نحول او تجسسی نمود. ( سندبادنامه ص 189 ).
تو به دو رکعت نماز آئی ملول
من به پانصد درنیایم در نحول.|| ( مص ) لاغر و نزار گردیدن از بیماری یا از سفر. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). گداخته شدن ( تن ). ( غیاث اللغات ).

لاغر شدن، لاغری.