نخ تاب
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
فرفره، عنکبوتی که تار میتند، ریسنده، نخ ریس، نختاب، کارگر یا ماشین نخ ریسی
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه نخ تابدنخ ریس .
فرهنگ معین
(نَ ) (ص فا. ) نخ ریس .
لغت نامه دهخدا
نخ تاب. [ ن َ] ( نف مرکب ) نخ تابنده. که نخ تابد. نخ ریس. نخ باف.
کلمات دیگر: