کلمه جو
صفحه اصلی

ناعی

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آنکه خبر مرگ کسی را آورد خبر مرگ دهنده : [ گوشها در آن غوغااز ناله و فریاد و نوحه و بیداد قاری و باکی و ناعی و شاکی موقور...] ۲ - خبر بد دهنده :[ داعی اضطراب آیت تلک امه قد خلت برسرکارخوانده وناعی انقلاب هذه دوله قد تولت ندا در داده ]

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِفا. ) ۱ - آن که خبر مرگ کسی را آورده ، خبر مرگ دهنده . ۲ - خبر بد دهنده .

لغت نامه دهخدا

ناعی. ( ع ص ) خبردهنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خبر مرگ کسی را دهنده. ( ناظم الاطباء ).آنکه خبر مرگ می آورد. ( از اقرب الموارد ). ناقل خبر مرگ. آنکه خبر مرگ کسی را آرد ج ، نعاء : و هرکجا داعی ناعی و رفیقی رقیقی شده. ( جهانگشای جوینی ). گوش ها در آن غوغا از ناله و فریاد و نوحه و بیدادقاری و باکی و ناعی و شاکی موقور. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 451 ). || مشیع. ( معجم متن اللغة ).

فرهنگ عمید

۱. خبر مرگ دهنده.
۲. خبر بددهنده.


کلمات دیگر: