to weigh
وزن داشتن
فارسی به انگلیسی
scale, weigh
فارسی به عربی
زن
مترادف و متضاد
سنجیدن، کشیدن، خواندن، له کردن، وزن کردن، توزین کردن، وزن داشتن
فرهنگ معین
( ~. تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) اعتبار و عزت داشتن .
پیشنهاد کاربران
وزن داشتن : دارای وزن بودن ، ارج داشتن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص492 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص492 ) .
کلمات دیگر: