کلمه جو
صفحه اصلی

ناهض

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - برخیزنده قایم .۲ - مکان مرتفع ۳ - ( اسم ) گوشت بالای بازوجمع نواهض .

فرهنگ معین

(هِ ) [ ع . ] ۱ - (اِفا. ) برخیزنده ، قایم . ۲ - مکان مرتفع . ۳ - (اِ. ) گوشت بالای بازو. ج . نواهض .

لغت نامه دهخدا

ناهض. [ هَِ ] ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی از نهض و نهوض است. رجوع به نهوض شود. || چوزه مرغ بال تمام راست کرده و آماده پریدن شده.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جوجه پرنده ای که آماده و مستعد پریدن شده است. ( ازاقرب الموارد ). یا آنکه بالهایش را برای پریدن باز و منبسط می کند. ( از معجم متن اللغة ). بچه کبوتر که فرا پریدن آمده باشد. ( مهذب الاسماء ). کبوتربچه که به پریدن نزدیک شده باشد. جوجه. || راه صاعددر کوه. ( از معجم متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ). || مکان مرتفع. ( از معجم متن اللغة ) ( از المنجد ). || گوشت اعلای بازوی اسب. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). گوشتی که بر قسمت بالای بازوی اسب ظاهر شود، یا گوشتی که در ظاهر بازو، از بالا به پائین جمعشود. یا رأس المنکب. ( از معجم متن اللغة ). گوشت میان بازو. ( مهذب الاسماء ). گوشت بالای بازو. ج ، نواهض.

فرهنگ عمید

۱. برخیزنده، برخاسته.
۲. ویژگی جوجۀ پرنده که قادر به پریدن شده باشد.


کلمات دیگر: