کلمه جو
صفحه اصلی

لگام لیسیدن

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) افسار خود لیسیدن ستور ۲- ( مصدر ) مطیع بودن فرمانبردار بودن .

فرهنگ معین

( ~ . دَ ) (مص ل . ) (کن . ) مطیع بودن ، فرمانبردار بودن .

لغت نامه دهخدا

لگام لیسیدن. [ ل ُ / ل ِ دَ ] ( مص مرکب ) لشتن لغام. لحس لجام. || کنایه از مطیع و منقاد بودن است. ( آنندراج ). مقابل لگام خائیدن :
صاعد و هابط گردونش ببوسند رکاب
اشهب و ادهم گیتیش بلیسند لگام.
انوری.


کلمات دیگر: