۱-(مصدر ) شادمانی نمودن . ۲- (اسم ) شادمانی تازهرویی .
قربه هشاشته : مشکی که از وی آب چکد بسبب تنگی پوست .
قربه هشاشته : مشکی که از وی آب چکد بسبب تنگی پوست .
هشاشة. [ هََ ش ْ شا ش َ ] (ع ص ) قربة هشاشة؛ مشکی که از وی آب چکد به سبب تنکی پوست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و السید عاصم آن را به تخفیف ضبط کرده است . (اقرب الموارد).
هشاشة. [ هََ ش َ ] (ع مص ) شادمانی و سبکی نمودن . || خورسند شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هشاش شود. || نرم و سست شدن . (اقرب الموارد).