کلمه جو
صفحه اصلی

ماهوار

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: māhvār) (ماه + وار (پسوند شباهت)) ، مانند ماه ، شبیه به ماه ؛ (به مجاز) زیبا رو .


اسم: ماهوار (دختر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: māhvār) (فارسی: ماهوار) (انگلیسی: mahvar)
معنی: مانند ماه، مثل ماه، [مجاز] زیبا، نیکوروی، ماهیانه، شهریه، ( ماه، وار ( پسوند شباهت ) )، شبیه به ماه، ( به مجاز ) زیبارو

فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) مانند ماه زیبا . ۲- ( اسم ) حقوق که همه ماهه بخدمتگزاران و مستخدمان دهند : ماهیانه شهریه .
ماهیانه و آن علوفه ایسست که به نوکران دهند

فرهنگ معین

۱ - (ص . ) مانند ماه ، مثل ماه . ۲ - (اِ. ) ماهیانه و شهریه .

لغت نامه دهخدا

ماهوار. [ ماه ْ ] ( اِ مرکب ) به معنی ماهیانه باشد و آن علوفه ای است که آن را ماه در ماه به نوکران دهند. ( برهان ). ماهواره. همان ماهانه است. و آن راماهیانه نیز گویند چنانکه مقرری سال را سالیانه گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). ماهیانه و شهریه و علوفه ای که ماه بماه به نوکر دهند و جیره. ( ناظم الاطباء ).حقوق و مستمری که هر ماهه به خدمتگزاران و کارمندان دهند؛ المشاهره ؛ چیزی به ماهوار دادن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماهواره شود. || ( ص مرکب ) ماه گونه. همچون ماه تابناک :
آن رخی که تاب او بد ماهوار
شد به پیری همچو پشت سوسمار.
مولوی.

فرهنگ عمید

۱. مانند ماه، مثل ماه.
۲. [مجاز] زیبا، نیکوروی.
۳. ماهیانه، شهریه.

پیشنهاد کاربران

ماهوار:به جزچمهاو معنیهایی که برشمرده شده و علوفه ای مانندگندم وجو وغلات که به نوکران دهندبه مطلق دسمزدوحقوق ماهانه نیزگویندچنانکه ملک الشهرادرچامه وقصیده بلندبالای دیروزوامروزکه به سنجش دوره قجری باپهلوی پرداخته فرماید:
یک روزماهوارِسپه بودکاه وخشت/امروزنقدهمت ما، صرف لشکرست!
چنانکه بزرگان قجرمانندمستوفی، عین السلطنه ودیگران نوشته اندفقروتهیدستی گسترده دوره قاجارآنچنان کشوررادرمانده نموده بودکه به خزانه دولت هم رسیده ودولتهای قاجاری
پس ازمشروطه توانایی پرداختن ماهوار یاحقوق قزاقخانه رانداشتندازیرا
برای پرداخت حقوق وهزینه های قزاقهادستوربه ویران نمودن شهر ری کهن درنزدیکی ری کنونی
که ساختمانهای به یادگارمانده ازگذشته وزیبایی داشت رادادند!
قزاقهاهم به جان ساختمانهای کهنه ونیمه ویران که بایدبرای نسلهای آینده، بازسازی ونگاهداری میشد، افتاده وهمه آنهاراویران وآجرهاوخشتهای آنهارابارستوران و استران نموده وبه ری وتهران آورده میفروختندازینروی،
خشتهاوآجرهای کهنه و۴گوش به آجرقذاقی نامدارگردید!
نیزبرخی از املاک وزمینهای خالصه جات دولتی راکه گندم میکاشتندکاه آن رابجای پول ودستمزدبه سربازان قزاقخانه میدادند!


کلمات دیگر: