کلمه جو
صفحه اصلی

لشن

فارسی به انگلیسی

soft

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- نرم ولغزنده املس : الاغلاق نسو شدن یعنی لشن و لغزنده شدن .۲- بی نقش ساده . ۳- هموار مسطح : قاعا صفصفا زمینی که آبگیر بوده باشد پس خشک شده چگونه لشن و هموار و برابر باشد .
هموار . لشن

فرهنگ معین

(لَ شَ ) (ص . )۱ - نرم . ۲ - هموار. ۳ - ساده ، بی نقش و نگار.

لغت نامه دهخدا

لشن. [ ل َ ش َ ] ( ص ) چیزی نرم و لغزنده و بی خشونت را گویند. ( برهان ). املس. نسو: الانملاق ؛ نسو شدن یعنی لشن و لغزنده شدن. المحص ؛ نسو شدن رسن یعنی لشن و لغزان شدن. التدملک ؛ گرد و نسو شدن یعنی لشن و لغزان شدن. ( مجمل اللغة ). || بی نقش وساده. || هموار. لَشن. لَشِن. ( برهان ).

لشن. [ ل َ ش ِ / ل َ ] ( ص ) هموار. لَشِن. رجوع به لَشَن شود.

لشن . [ ل َ ش َ ] (ص ) چیزی نرم و لغزنده و بی خشونت را گویند. (برهان ). املس . نسو: الانملاق ؛ نسو شدن یعنی لشن و لغزنده شدن . المحص ؛ نسو شدن رسن یعنی لشن و لغزان شدن . التدملک ؛ گرد و نسو شدن یعنی لشن و لغزان شدن . (مجمل اللغة). || بی نقش وساده . || هموار. لَشن . لَشِن . (برهان ).


لشن . [ ل َ ش ِ / ل َ ] (ص ) هموار. لَشِن . رجوع به لَشَن شود.


فرهنگ عمید

۱. نرم و لیز.
۲. هموار.
۳. ساده، بی نقش ونگار.

گویش مازنی

/leshen/ کثیف – چرکی - کسی که ریزش آب دهانش زیاد است

۱کثیف – چرکی ۲کسی که ریزش آب دهانش زیاد است



کلمات دیگر: