کلمه جو
صفحه اصلی

نتایج


برابر پارسی : برآیندها، پی آیندها، فرجام ها

فارسی به انگلیسی

results, conclusions, issues, great grandchild


فرهنگ فارسی

بوجود آید، جمع نتیجه
( اسم ) جمع نتیجه : ۱ - نتیجه ها سرانجام ماحصل ها: چون ازیورشی که ساحه نتایجش فتح تمام ممالک مصروشام وروم بود بمستقرسلطنت پایدارمراجعت نمود.۲ - زادگان موالید. یانتایج طبع .۱ - زاده طبیعت:این خصلت از نتایج طبع زمان است.شعر
جمع نتیجه است یا سر انجامها

( اسم ) جمع نتیجه : ۱ - نتیجه ها سرانجام ماحصل ها: چون ازیورشی که ساحه نتایجش فتح تمام ممالک مصروشام وروم بود بمستقرسلطنت پایدارمراجعت نمود.۲ - زادگان موالید. یانتایج طبع .۱ - زاده طبیعت:این خصلت از نتایج طبع زمان است.شعر

فرهنگ معین

(نَ یِ ) [ ع . نتائج ] (اِ. ) جِ نتیجه .

لغت نامه دهخدا

نتایج. [ ن َ ی ِ ] ( ع اِ ) ج ِ نتیجه. ( از فرهنگ نظام ). رجوع به نتیجه شود. || سرانجام ها. ماحصل ها. ( ناظم الاطباء ). عواقب : از نتایج عاقبت آن [ محنت ] غافل بودی. ( کلیله و دمنه ).
باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است.
انوری.
|| زادگان. موالید : این خصلت از نتایج طبع زمان است. ( کلیله و دمنه ). در تمام معانی رجوع به نتیجه شود.

نتائج. [ ن َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ نتیجه. رجوع به نتیجه شود. || هم سن. هم سال. گویند: غنم فلان نتائج ؛ فی سن واحدة ( اقرب الموارد )؛ گوسپندان او هم سِنّند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

نتیجه#NAME?


=نتیجه

فرهنگ فارسی ساره

برآیندها، پی آیندها، فرجام ها


پیشنهاد کاربران

پیامدها

برآیندها، دستاوردها

یافته ها


کلمات دیگر: