کلمه جو
صفحه اصلی

ناذر

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه نذری کرده نذر کننده .
از نامهای مکه است .

فرهنگ معین

(ذ ) [ ع . ] (ص فا. ) ۱ - نذرکننده . ۲ - ترساننده ، بیم دهنده .

لغت نامه دهخدا

ناذر. [ ذِ ] ( ع ص ) نذرکننده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). آنکه نذری منعقد کرده است. || فلان ناذر الی بعینه ؛ اذا شد النظر الیه و اخرج عینه. ( المنجد ). چون تیز و به خیره در او نگرد. اسم فاعل است از نذر. رجوع به نذر شود.

ناذر. [ ذِ ] ( اِخ ) از نامهای مکه است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

ناذر. [ ذِ ] (اِخ ) از نامهای مکه است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


ناذر. [ ذِ ] (ع ص ) نذرکننده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). آنکه نذری منعقد کرده است . || فلان ناذر الی بعینه ؛ اذا شد النظر الیه و اخرج عینه . (المنجد). چون تیز و به خیره در او نگرد. اسم فاعل است از نذر. رجوع به نذر شود.



کلمات دیگر: